کارکرد پول در جامعه
حالتی را تصور
کنید که همه بدهکارند و هرکس براساس اعتبارش زندگي میکند.ناگهان، مردی
ثروتمند وارد شهر مي شود. او وارد تنها هتل شهر شده، اسکناس 100 پوندی را
روي پيشخوان هتل ميگذارد و براي بازديد اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا
مي رود. صاحب هتل اسکناس را برميدارد و در اين فاصله مي رود و بدهي خودش را
به قصاب مي پردازد. قصاب اسکناس را با عجله به مزرعه پرورش خوک مي برد و
بدهي خود را به مزرعه دار مي پردازد. مزرعه دار، اسکناس را با شتاب براي
پرداخت بدهي اش به تامين کننده خوراک دام و سوخت ميدهد.تامين کننده سوخت و
خوراک دام براي پرداخت بدهي خود اسکناس را با شتاب به داروغه شهر که به او
بدهکار بود میدهد. داروغه اسکناس را با شتاب به هتل مي آورد زيرا او به
صاحب هتل بدهکار بود چون هنگاميکه دوست خودش را يکشب به هتل آورد اتاق را
با اعتبارش کرايه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.حالا هتل دار اسکناس را
روي پيشخوان گذاشته است.در اين هنگام توريست پس از بازديد اتاق هاي هتل
برميگردد و اسکناس 100 پوندی خود را برميدارد و مي گويد از اتاق ها خوشش
نيامد و شهر را ترک مي کند.در اين فرایند هيچکس صاحب پول نشده است. ولي بهر
حال همه شهروندان در اين هنگامه بدهي بهم ندارند همه بدهي هايشان را
پرداخته اند و با يک انتظار خوشبينانه اي به آينده نگاه مي کنند.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۰۲ ساعت توسط
|