فیلم و سینما
اکبرعبدی:
ی روزسرسریال با"حسین پناهی"بودیم. هوا سردبوداز ماشین پیاده شدبدون کاپشن. گفتم :این جوری اومدی؟ کاپشن کو؟
گفت :کاپشن قشنگی بود، نه؟ گفتم :آره! گفت :منم دوستش داشتم
ولی سرراه یکیودیدم که هم دوستش داشت هم احتیاجش داشت. ولی من فقط دوسش داشتم
روحش
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۳۰ ساعت توسط
|