طنز دانشجویی
با دوستم کلی وایسادیم تو صف کمربند پلو (کوبیده) سلف دانشگاه تو راه برگشت یه گربه دیدیم گفتیم بیایم صواب کنیم یکی از کبابارو انداختیم جلوش بره حالشو ببره اونوقت در کمال ناباوری یه نگا به کباب کردو یه نگاه عمیق به ماو رفت. یعنی دااغونم کردااا.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۴ ساعت توسط
|